شهيده غربت
هوالشهيد
نام شما که میآید
عقدهها گشوده میشود
و زخمهای کهنه سرباز میکنند…
فضايل زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها
هوالحق
امام صادق در ضمن روایتی فرمود: «فمن زارها وجبت له الجنه؛ هر کس او را زیارت کند بهشت برای او واجب میگردد.»
شبیه روایات فوق نیز از آن حضرت نقل شده است: «ان زیارتها تعدل الجنه، همانا زیارت او برابر کسب بهشت است.»
حضرت در جای دیگر به مراتب وسیعتری از پاداش زیارت ایشان اشاره مینماید و میفرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم، با شفاعت او همهشیعیان ما وارد بهشت میشوند.»
امام رضا علیه السلام در روایتی فرمود: «من زار المعصومه قم کمن زارنی ،هر کس معصومه سلام الله علیها را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.»
منبع: شهیده غربت، یوسفعلی یوسفی، انتشارات زائر آستان مقدس، چاپ ششم1397، صص94_95
فهرست كتابهايي با موضوع حضرت معصومه سلام الله عليها
نام كتاب | نويسنده | انتشارات | سال چاپ | صفحات | زبان | تعداد جلد |
نگرشي به زيارت نامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها |
محسن رفيعي معصومه شريفي |
آستانه مقدسه قم | 1384 | 136 | فارسي | 1 |
رواق عصمت: شرحي بر زيارت نامه حضرت معصومه سلام الله عليها | علي حسيني | زائر | 1385 | 302 | قارسي | 1 |
شناخت نامه حضرت معصومه سلام الله عليها و شهر قم | علي اكبر زماني نژاد | زائر | 1384 | 386 | فارسي | 1 |
مهتاب اهل بيت: سيري بر زندگي حضرت معصومه سلام الله عليها | حسين اسحاقي | مركز نشر پژوهشهاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران | 1386 | 245 | فارسي | 1 |
دانستي هاي كريمه اهل بيت حضرت معصومه سلام الله عليها | مركز تحقيقات رااينه اي قائميه اصفهان | مركز تحقيقات رااينه اي قائميه اصفهان | 1387 | ـ | فارسي | 1 |
عمه سادات زندگي حضرت معصومه سلام الله عليها | ابوالقاسم حميدي | مسجد مقدس جمكران | 1386 | 103 | فارسي | 1 |
چشمه فيض | قدرت قاسمي | آستانه مقدس قم | 1389 | 65 | فارسي | 1 |
گوهر قم: زندگي نامه حضرت معصومه سلام الله عليها | محمدهادي اميني | آستانه مقدس قم | 1384 | 152 | فارسي | 1 |
حسرت زيارت
هوالحبيب
سلام حضرت بانو! {خواهر خورشيد}
اگر بدانيد چه مي گذرد بر کسي که هوس زيارت کرده و حالا در دو قدمي ضريح ميخکوب شده. پاي پيش آمدن ندارد نه از باب غريبگي بلکه دلش نميآيد بوي زهم گناهانش حريمتان را بيش از اين آلوده کند. سرش را بگذارد روي شانهي ديوار. خود را محق نبيند که مثل همه زائرها در آغوش ضريح رها شود و بيملاحظه دور و بريها بزند دلش را سبك كند.
چقدر سخت است وقتي در برابر بانويي چون شما خبط و خطاهايش شروع کنند به رژه رفتن در پيش ديدگانش، دلش گَُر بگيرد از اين همه فعل ناصواب و بغض گلويش را دو دستي بچسبد طوري که نفسش در سينه حبس شود. چشم از ضريح بگيرد و صورتش را با سياهي چادر مستتر کند. دلش لبريز واژههايي باشد که بال و پر شکستاند. واژههايي که صداي حزين شان به گوش احدي نرسيده و زحمت خواندنشان با خود شماست…تنها خود شما…
دوري و اضطراب نرسيدن امانش را بريده باشد چشم بچرخاند براي گوشهي دنجي، جايي که اگر زانوهايش را بغل بزند و در خودش فرو رود کسي پاپيچش نميشود. حتي اگر چشمهايش به سرخي بنشيند باز هم حواس کسي پيِ او نيست. اگر بدانيد چقدر سخت وقتي ثانيها رخصت ندهند و بيش از اينکه او فرصتي براي اين حرفها بيابد پا تند کنند. به سلامي مختصر خلاصه کند زيارت را و حسرت اينکه دلش سبک نشده برايش بماند…